یکی ازاین تحولات، تحولات سوریه بود. درمورد چشمانداز آینده این کشور باید این تحولات را درچارچوب راهبرد آمریکا در منطقه غرب آسیاوتقابل راهبرد مقاومت با آن وهمچنین چگونگی همراهی وهمسویی این کشورباترکیه،عراق، عربستان و رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد.
۱- راهبرد تجزیه منطقه غرب آسیا از سوی آمریکا به تأسی از عملکرد انگلیس پس از جنگ جهانی دوم باز میگردد. همانطور که انگلیس برای تداوم ابرقدرتی امپراتوری هابسبورگ، اتریش، مجارستان و امپراتوری عثمانی را تجزیه کرد.اکنون آمریکا نیز در پی تجزیه کشورهای اصلی منطقه یعنی ایران، عربستان و ترکیه است تا با کوچک شدن آنها بتواند رژیم صهیونیستی را تبدیل به قدرت منطقهای در غرب آسیا کند.در این میان گرچه کشورهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بتوانند با ترکیه همراهی کنند اما محور مقاومت مانعی در برابر آنان است.
۲- راهبرد نئوعثمانی: ترکیه راهبرد نئوعثمانی را برای جلوگیری از تجزیه منافعش دنبال میکند. راهبرد ترکیه در نئوعثمانی با همراه کردن اقوام ترک و کرد عرب باز میگردد. ترکیه در سوریه توانسته مرحله اول در بازگرداندن بخشی از اعراب سوری را دنبال کند در این میان رژیم صهیونیستی و آمریکا مانع اصلی رویکرد نئوعثمانی ترکیه هستند زیرا آنها میخواهند با ایجاد کردستان بزرگ چهار کشور بزرگ ایران، ترکیه عراق و سوریه را تجزیه کنند تا موجبات قدرت منطقهای رژیم صهیونیستی امکانپذیر شود.نیروهای مقاومت مانع دیگر ترکیه هستند زیرا آنها با علنی کردن رابطه همسویی ترکیه با آمریکا و رژیم صهیونیستی و بهرهگیری از اختلافات قومی در سوریه و پتانسیل پرقدرت در لبنان و عراق، میتوانند اقوام و نیروهای مقاومت در سوریه را علیه رویکرد نئوعثمانی ترکیه فعال کنند.
۳- راهبرد عربستان: با رویکرد سلفی تکفیری میکوشد تا تجزیه در عراق را متاثر از سنیهای عرب در غرب عراق به ویژه در الرمادی فعال سازد. راهبرد سلفی تکفیری عربستان با حمایت راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین اردن و امارات همراه خواهد شد. اما بدون تردید مانع عمدهاش نیروهای مقاومت عراقی و همچنین راهبرد نئوعثمانی ترکیه است که تلاش دارد نه فقط اکراد سوریه بلکه اکراد عراق را حذف کند، پ.ک.ک را در کنترل در آورد و علاوه بر آن کرکوک و موصل را به نئوعثمانی بازگرداند . در این میان این نیروهای ایرانی هستند که میتوانند راهبرد عربستان را متوقف کنند.
۴- راهبرد نیروهای مقاومت اصلیترین تاثیرگذاری را در منطقه و چشمانداز سوریه دارد. زیرا راهبرد مقاومت با سه ژئوپلیتیک و ژئو استراتژیک همسو برخوردار است؛ به ویژه با وجود قدرت موشکی و اتمی ایران به همراه نیروهای متخصص و متعهد میتوانند ضمن حمایت از عراق در متوقف کردن روند فدرالیسم در عراق از تقابل نئوعثمانی ترکیه با طرح تجزیه آمریکا در شمال عراق نیز برخوردار گردد و نیروهای مقاومت در سوریه، رویکرد تجزیه و رویکرد نئو عثمانی را در سوریه متوقف کند.
در این میان با توجه به چهار راهبرد فوقالذکر به دو وضعیت در چشمانداز سوریه میتوان پرداخت:
۱- رویکردسوریه درحالت اول بستگی به روابط ترکیه با آمریکا ورژیم صهیونیستی پیرامون رویکردنئوعثمانی خواهدبود.اگر ترکیه تحت فشار آمریکا به تجزیه سوریه و شکلگیری حکومت فدرال سوریه تن دهد و بعدا مجبور به عملیاتی کردن فدرالیسم در عراق شود نه تنهابا دست خودش به نئوعثمانی پایان داده بلکه به فرآیندتجزیه ترکیه به کرد و ترک هم تن داده است. در این وضعیت ترکیه برای جلوگیری از تجزیه مجبور است به همکاری با ایران وعراق تن دهد، درنتیجه ایران وعراق به سوریه بازخواهند گشت.
۲- درحالت دیگر اگرسوریه فعلی در درگیری تروریستها شاهد برتری سنیهای انقلابی متعهد به اخوان المسلمین جهادی گردد، آنها برای جلوگیری از تجزیه و همچنین مقابله باجنایات رژیم صهیونیستی مجبوربه همکاری دیپلماتیک با ایران درعراق ونیروهای مقاومت گردد.
برهمین اساس به نظر میرسد چشمانداز تحولات سوریه تحت تاثیرچند عامل زیر به نفع رویکرد مقاومت زخم خواهد خورد:
الف: وجود اقوام کرد علومی و مسیحی
ب: وجود نیروهای مقاومت در سوریه
ج: درگیری احتمالی ترکیه با آمریکا در جلوگیری از خود مختاری کردهای سوریه
د : وجود سنیهای انقلابی